English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4833 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
backstraight U قسمت دراز و مستقیم پیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
back nine U نیمه دوم پیست 81 قسمت
banked track U پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
straighter U قسمت مستقیم
straightest U قسمت مستقیم
straight U قسمت مستقیم
dasd U Device Storage DirectAccess اسباب حافظه بادستیابی مستقیم دستگاه انباره دستیابی مستقیم
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
direct exchange U تعویض مستقیم مبادله مستقیم قطعات
directed U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
direct U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
directs U مستقیم یا بدون پردازش یا حرکت مستقیم
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
circuit U پیست اتومبیلرانی
forerunners U پیست بازکن
coursed U پیست مسابقه
course U پیست مسابقه
infield U پیست مسابقه
piste U پیست اسکی
circuit U پیست اسبدوانی
circuits U پیست اتومبیلرانی
circuits U پیست اسبدوانی
motordrome U پیست مسابقه
bobrum U پیست لوژسواری
motordrome U پیست یا مسیر
field of play U پیست شمشیربازی
forerunner U پیست بازکن
courses U پیست مسابقه
direct command U فرماندهی مستقیم فرماندهی بلاواسطه تیراندازی به روش فرمان مستقیم
velodrome U پیست دوچرخه سواری
auto drome U پیست اتومبیل رانی
turf U پیست چمن اسبدوانی
aprons U کناره داخلی پیست
apron U کناره داخلی پیست
speedway U پیست بیضی اتومبیلرانی
strip U سطح پیست شمشیربازی
apres ski U تفریحات بعد از اسکی در پیست
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
terneplate U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw U الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora U پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terne U ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling U حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank U قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone U که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
elicitation U کسب اطلاعات غیر مستقیم بازجویی غیر مستقیم
direct fire sights U زاویه یا بهای تیر مستقیم دوربینهای تیر مستقیم
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
clubhouse turn U انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
banked turn U انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
toboggan U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ski patrolman U عضو گروه نجات در پیست اسکی
toboggans U وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
tartan U ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
base section U رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing U انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
ski patrol U گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
banking track U انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
direct dyes U رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
parade lap U رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
sections U قسمت قسمت کردن برش دادن
section U قسمت قسمت کردن برش دادن
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
fanfold U یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttled U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttled U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle U حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle U قسمت قسمت حرکت کردن
shuttles U حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency U قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
walking ring U پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
public relations officer U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers U رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
soricine U موش پوزه دراز شبیه موش پوزه دراز
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section U قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps U قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
groove U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves U خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
shuttle U راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots U قسمت قسمت فروختن
throttles U عبور قسمت به قسمت
shuttle U بمباران قسمت به قسمت
throttled U عبور قسمت به قسمت
shuttled U راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle U عبور قسمت به قسمت
throttling U عبور قسمت به قسمت
parts per million U قسمت در میلیون قسمت
p.p.m U قسمت در یک میلیون قسمت
shuttled U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U بمباران قسمت به قسمت
shuttles U راهپیمائی قسمت به قسمت
forward overlap U پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
prolix U دراز
oblongs U دراز
to piece out U دراز
oblong U دراز
macro U دراز
long U دراز
dolichomorphic U دراز تن
longed U دراز
longest U دراز
lengthy U دراز
longer U دراز
verbose U دراز
to be prolonged U دراز
to eke out U دراز
longs U دراز
toom U دراز
longheaded U دراز سر
longish U دراز
long headed U سر دراز
long- U دراز
linear U دراز
oblongated U دراز
lengthwise U دراز
proboscis U پوزه دراز
long-life U عمر دراز
long life U عمر دراز
lengthening U دراز کردن
lengthened U دراز شدن
lengthened U دراز کردن
far fetched U دور و دراز
narrower U دراز وباریک
far-fetched U دور و دراز
pintail U اردک دم دراز
proboscises U پوزه دراز
lengthening U دراز شدن
in the long run U در دراز مدت
codlin U یکجورسیب دراز
codling U یکجورسیب دراز
verbalization U دراز گویی
couchant U دراز کشیده
long-drawn-out U دور و دراز
long-time U دراز مدت
lengthens U دراز شدن
long winded U دراز نفس
long-winded U دراز نفس
lengthens U دراز کردن
oblong U دراز پهنا
streek U دراز کردن
lengthen U دراز شدن
sniped U نوک دراز
to stretch out U دراز کردن
weedy U دراز و باریک
lanky U دراز وباریک
snipe U نوک دراز
drag on <idiom> U دراز کردن
stretch U دراز کردن
elongation U دراز شدگی
stretched U دراز کردن
stretches U دراز کردن
at full length U دراز کشیده
gangling U طولانی و دراز
lengthen U دراز کردن
longevity U دراز عمری
narrowest U دراز وباریک
snipes U نوک دراز
blue moon U زمان دراز
elongating U دراز شدن
elongating U دراز کردن
elongates U دراز شدن
prolixity U دراز نویسی
prolongate U دراز کردن
protract U دراز کردن
elongates U دراز کردن
elongate U دراز شدن
elongate U دراز کردن
sniping U نوک دراز
narrow U دراز وباریک
narrowed U دراز وباریک
oblongs U دراز پهنا
wader U مرغ دراز پا
oblonated U دراز :درازنا
longer-term U دراز مدت
inductile U دراز نشو
long-term U دراز مدت
long term U دراز مدت
ileum U روده دراز
string U چسبناک دراز
long shunt U شنت دراز
long term <adj.> U دراز مدت
long wind U دراز نفسی
lanternjaws U چانه دراز
longhead U کله دراز
lantern jawed U چانه دراز
Recent search history Forum search
119 hrs · Sometimes the good you try to do to help others, ends up being thrown back at your face. Do things for Allah's sake, not to please people.
1time is prceious it has great
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
2Let me know when you're done.. (kiss) Im gonna get ready for you!
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
1 moves up the range
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1cartridge
1i was rebelling now
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com